کدخبر: ٦۰۹۱۰
۰۵ دی ۱٤۰۲ ساعت ۰٦:۳۹
 آتش نشان را اینجا بخوانید:

20 متر زیر آب، دست در دست جنازه/ در میان شعله های آتش و موج های آب و گل

20 متر زیر آب، دست در دست جنازه/ در میان شعله های آتش و موج های آب و گل
تا چندسال قبل آتش نشان را به خاموش کردن آتش می شناختیم، کمی بعدتر به زنده گیری مار، جغد یا هر حیوان که اسمی از ترس یا خطر  داشت کمی جلوتر و در این سال ها به غواصی و نجات شناگری یا بیرون کشیدن جسدی از آب، شنیدن و خواندن گوشه ای از  خاطرات و لحظه های آتش نشانی که به نظر برخی همکارانش نمونه است خالی از لطف نیست شاید که عمق و سختی کار آن ها را کمی دریابیم.

به گزارش پایگاه خبری نسیم خاوران- تا چندسال قبل آتش نشان را به خاموش کردن آتش می شناختیم، کمی بعدتر به زنده گیری مار، جغد یا هر حیوان که اسمی از ترس یا خطر  داشت کمی جلوتر و در این سال ها به غواصی و نجات شناگری یا بیرون کشیدن جسدی از آب، شنیدن و خواندن گوشه ای از  خاطرات و لحظه های آتش نشانی که به نظر برخی همکارانش نمونه است خالی از لطف نیست شاید که عمق و سختی کار آن ها را کمی دریابیم. عمق شنا به 20 متر زیر آب های تاریک و گل آلود و پر از واهمه ، عمق فرو رفتن در آتش و گرمایی که کمتر از جهنم نیست زنده زنده  می سوراند و داغ می کند، عمق فشار بر روح و روان وقتی جسد له شده در تصادفی را بیرون می کشد .« مجید بهمدی» یکی از آتش نشانانی است که در این حرفه با جان خود بازی می کند. در این گفتگو بخشی از کار و زندگی تنها یک نفر از می خوانید. اینجا ترام رو ببندید

«مجید بهمدی» 36 سال دارد و از 8 سال قبل در سازمان آتش نشانی بیرجند در بخش عملیات امداد و نجات و غواصی مشغول کار است. در آغار کارش با مدرک فوق دیپلم و رانندگی پایه یک، به عنوان راننده وارد سازمان می شود اما به تدریج شعله های آتش و موج های آب او را هم  محاصره می کند و کارش به اطفا حریق، غواصی، امداد و نجات و ... می رسد عشق به کار او را آن قدر درگیر می کند که برای افزایش مهارت و توان خود با هزینه شخصی و  مرخصی دوره های غواصی و امداد و نجات را می گذراند.

*چگونه وارد این شغل شدید:

در گذشته راننده خودروی سنگین بودم با شرکت در آزمون استخدامی به عنوان راننده وارد سازمان شدم آن موقع اطلاعات زیادی از این کار نداشتم اما به تدریج متوجه شدم همان شغلی است که اگر در کودکی آن را می شناختم به آن علاقمند شده و این حرفه را انتخاب می کردم.

*اولین عملیات آتش نشانی را به یاد دارید ؟

بله اطفا حریق در ساختمانی سه طبقه بودکه مادری مسن و دخترش را گرفتار کرده و تمام خانه آتش گرفته بود.هال پر از دود و آتش بود آن جا دمای آتش 500 درجه  را تجربه کردم. کار سختی بود دست هایم در حین عبور از آتش قرمز شده بود.

* آیا از این نوع کارها ترس ندارید؟

ترس در سازمان از لحظه به صدا درآمدن آجیر عملیات، سراغ ما می آید و فرق آتش نشان با آدم معمولی در همین است آتش نشان باید توان مدیریت خود و انجام عملیات را داشته باشد کار راحتی نیست اما با آمدن بحران، ترس را کنترل می کنیم.

همه شغل ها سختی هایی دارد اما آتش نشانی جزو مشاغل سخت است چرا که باید از لحاظ عملیاتی، به اندازه کافی مهارت داشته باشیم و همزمان شرایط را کنترل کرده و بهترین تصمیم را بگیریم تا بهترین نتیجه به دست آید. از نظر روان شناسی باید اعصابت آن قدر قوی باشد که بتوانی با دیدن بحران و حادثه، نه تنها خودت راکنتر ل کنی بلکه آسیب دیدگان را هم دریابی چرا که در آن شرایط ، وضعیت شان عادی نیست و باید آن ها را درک کنی و از نظر بدنی آن قدر قوی باشی که حادثه و ماموریت را هم کنترل کنیم.

*آتش نشان جای خوب نمی رود

تاکید دارد هر جا می رویم سختی و حادثه است آتش نشان جای خوب نمی رود یکی از سختی های کار ما این است که مردم گاهی ظاهر کار را می بینند و  از عمق کار و سختی های آن، فشارهای روحی و روانی چیزی نمی دانند.

گلایه دارد از مردمی که می گویند آتش نشان ها ورزش و والیبال بازی می کنند اما از سختی های کار آن ها نمی دانند از این که باید آمادگی جسمی داشته باشند و از مشکلات سر راهشان ، از خانه ای که در آتش و دود فرو رفته و آتش نشان حتی نقشه آن را نمی داند و جلوی خود را نمی بیند و مطلع نیست که جلوی پایش چیست و شاید چاهی باشد.

بهمدی می گوید: فقط آتش نشان ها و البته نه همه آن ها، سختی این کار را درک می کند اما قضاوت های نادرست مردم، آزار دهنده است وقتی نمی دانند درون سازمان و عملیات هایی که می رویم چه اتفاق هایی می افتد . خانه ای که در آتش می سوزد و والدین برای نجات خودشان فرار می کنند و این آتش نشان است که برای نجات فرزندشان داخل آتش می رود در حالی که کاری ندارد که این فرد یا کودک، فرزند یا فامیل و همسایه خودش نیست فقط انسانی است که نیاز به کمک دارد.

به نظرم آتش نشانی شغل نیست، عشق است باید قلبت بزرگ باشد، حس انسان دوستانه در ذات و قلبت باشد به این حس نمی توانی تظاهر نمی توانی کنی چرا که این جا و آتش نشانی با جانت سر وکار دارد.

*خاطره خوش ندارد

*به خاطرات خوب و بد کارتان هم اشاره کنید.

این کار خاطره خوش ندارد اما نتیجه کار، ما را راضی به ادامه دادن می کند. آتش نشانی خاطر ه خوش ندارد فقط بحران و حادثه دارد بحران هایی که اثرات منفی بر روح و روان آدمی می گذارد و حس خوبی برای آدم نمی گذارد. به نظرم باید در سازمان آتش نشانی یک روانشناس، گاهی برای تقویت روحیه همکاران به آنها کمک، مشاوره و راهنمایی بدهد تا اثرات ناخوشایند دیدن حوادث بر روح و روان آن ها کمتر شود.

بهمدی مثال می زند: اثرات روانی که بر ذهن همکاران تا مدت ها باقی می ماند گفتنی نیست دیدن صحنه شهادت همکارمان حین غواصی، تا مدت ها ذهن برخی همکاران را درگیر کرده بود. آتش نشان ها هر چند هم قوی، نیاز به کمک دارند تا این اتفاق ها از ذهن ما پاک شود. صحنه بیرون آوردن جسد ها از بندها و سد و ناراحتی و شیون خانواده ها و .... بر روحیه ما اثر منفی می گذارد. تلخی هایی که در واقعیت و ذهن ما تکرار می شود.

*دست در دست جنازه زیر آب

یک رواشناس فوق حرفه ای باید باشد تا کمک مان کند تلخی و سختی کار، از ذهن و باطن مان بیرون رود. صحنه بیرون آوردن جنازه جوان 21 ساله ای در یکی از روستاهای نهبندان را هیچ فراموش نمی کنم. در یک بند طبیعی زیر آب سرش شکسته و فوت شده بود و جنازه اش را نتوانستند پیدا کنند. عاقبت سراغ آتش نشانی بیرجند آمدند. شیفت بودم و به روستا اعزام شدم.

پیدا کردنش در مجموع 45 دقیقه طول کشید. زیر آب رفتن وحشتناک است، از ارتفاع یک متر آب به پایین، دیگر تاریکی مطلق است حتی با پلک زدن متوجه تاریکی نمی شوی، آن جا حس لامسه باید بیشتر کار کند. خبری از علم و آگاهی و تجربه نیست. 20 متر پایین می روی و گاه از زیر تخته سنگ های بزرگ هم باید بگذری تا به عمق سد برسی، در این عملیات دفعه اول حدد 25 دقیقه زیر آب بودم خسته شدم و بالا آمدم و دوباره تاریکی و گل و لای بند را در پیش گرفتم.

شرایط غواصی در این بندها سخت است چرا که آب گل آرود و تاریک است. دید ندارد و مانند استخر نیست کف بند مشخص نیست. با لباس و تجهیزات زیر آب می رویم.

خوشبختانه با نگاه ویژه و ارزشمند شهردار محترم، تجهیزات به روز دنیا برای آتش نشانی خریداری شده که در کشور بی نظیر است و این کار  به واقع ، جای تقدیر دارد. آن روز با همین تجهزات زیر آب رفتم دفعه دوم حین جستجو با دست در لابلای آب و گل ته بند، جنازه را لمس کردم لحظه ای جرات نکردم به او دست بزنم اما باید جسد را می گرفتم چرا که آب او را جا به جا می کرد. از استرس و ترس پهلوهایم گرفت. گاه ترس آن قدر شدید می شود که فراموش می کنی باید چکار کنی و چگونه از تجهیزات استفاده کنی. آن قدر ترس داری که زمان را حس نمی کنی بر من هم سخت گذشت بعد از لحظاتی با استفاده از علامت ها و تجهیزات به همکاران اطلاع دادم که جنازه را پیدا کرده ام.

*داستان جنازه روی آب

تاکید دارد که بالا بردن جنازه به روی بند ، خودش داستان دیگری دارد چرا که خانواده و خیلی آشناها منتظر او هستند تا وقتی جسد را ندیده اند هنوز امید دارند اما با دیدن جنازه، روحیه شان به  هم می ریزد وهر کاری از آن ها  برمی آید این جاست که آتش نشان ها باید در کنار، عملیات شان ، بجران را هم مدیریت کنند.

بنابراین از همکارانم خواست کیسه جسد را به گوشه دیگری منتقل کنند تا جنازه را زیر آب داخل آن ببریم و خانواده با دیدن متوفی، بی تابی نکرده و خود را درون آب نیندازند و حادثه دیگری رقم بزنند.

از طرف دیگر ، دیدن جنازه تاثیر منفی روی خانواده ها دارد و گاهی ممکن است تا پایان عمر از فردی که متوفی را از آب خارج کرده بدشان بیاید به همین دلیل نباید جنازه را در آن شرایط ببینند. در کنار این مسائل ، تاثیر این صحنه ها بر روی آتش نشان ها است که فقط  این تصاویر برای شان تکرار می شود.

در حالی که روانشناسی نیست که در تخلیه این اثرات منفی کمک مان کند.    

 *واکنش خانواده به شغل شما چگونه است؟

 مجرد هستم و مادرم هر چند اول کارم مخالفتی با شغلم نداشت اما بعد از ورودم به عملیات و اطفات حریق، نگرانی اش را بروز می دهد و دو بار در روز ، تماس می گیرد. با توجه به سختی کار و نگرانی آن ها، در مورد جزئیات و شرایط کارم با آن ها چیزی نمی گویم و به توصیه های ایمنی بسنده می کنم. در واقع از قطع عضو شدن یک انسان، سوختن و غرق شدنش گفتن چندان راحت هم نیست.

خاطره های تلخی که همیشه در ذهنمان است یادآوری ندارد. خیلی پیش می آید که یک نفر را ببینم وفکر کنم شبیه فلان جسد در حادثه فلان است یا وقتی به بعضی بند و سد ها بروم تصویر جنازه هایی که بیرون آوردیم برایم تکرار می شود. صحنه های آزار دهنده کشته های تصادف ها و جمله وحشتناک جمع کردن جنازه با کاردک، این ها فشار روحی است که مردم از آن چیزی نمی دانند و به ظاهر یک آتش نشان نگاه می کنند که آن هم برای تجدید روحیه و سلامت بدن والیبال بازی یا ورزش می کند.

*نتیجه تلخی ها

بهمدی خاطره های تلخ از کار زیاد دارد. می گوید: خاطره هایی که درس امید و مهربانی را به یادم می آورد. یک بار مردی حین کندن چاه، دچار ریزش اطراف چاه شد. همراه راننده برای کمک رفتم. تا کمر در خاک رفته بود که با ریزش چاه، پایین رفت. چاره ای جز کنار زدن خاک ها با دست و با سرعت نبود. نباید فرصت را از دست می دادم چرا که امکان خفگی وجود داشت و از آن طرف نمی شد از بیل و وسیله استفاده کرد  چرا محل سر و بدن او زیر خاک ها مشخص نبود. بنابراین به سرعت خاک ها را کنار می زدم تا این که دستش پیدا شد. آن را گرفتم اما وقتی رها کردم کنار افتاد. هر چند نگران بودم اما دوباره دستش را در دست گرفتم تا به او امید بدهم. خاک ها را کنار زدم تا سرش پیدا شد و مسیر تنفسش را باز کردم با آمدن همکاران ، او را از چاه بیرون آوردیم این زنده ماند ن ها انگیزه و امید ما برای ادامه دادن در کار آتش نشانی است و توجه به این موضوع مهم که در هر بحران و لحظه سختی، خدا را به کمک طلبیده و به او امید دارم خدایی که در اوج سختی، دستت را می گیرد و امیدی که معجزه می کند.

  *در مورد مدارکی که گرفتید و انگیزه خود برای این کار توضیح بدهید:

معتبرترین مدرک غواصی دنیا در انگلیس با عنوان «ایراتا» در سه درجه شناخته می شود با توجه به نوع کارمان به این باور رسیدم که علاوه بر آموزش های سازمانی، گذراندن این دوره ها برایم مفید و لازم است با این تفکر،  دو درجه از آموزش های ایراتا را با هزینه شخصی و در دوره مرخصی گذراندم . بعد از این دو مرحله، آموزشیار غواصی به مدرک « اسه سوری» یا مربی آموزشی ایراتا دست می یابد که در کشور، فقط دو نفر به این درجه رسیده اند.

من برای کارم ارزش قایل شدم برای آموختن بیشتر، از جیب خودم هزینه کردم تا قوی شوم در مدیریت بحران، باید قوی بود تجربه داشت با تجهیزات روز آشنا بود و اطلاعات داشته باشی تا بتوانی اول خودت و بعد همکارت را کنترل کنی آسیب دیدگان را دریابی و بحران را مدیریت کنی و بهترین تصمیم را بگیری این ها همه سرعت عمل و تحلیل  خوب می خواهد.

وی که حالا مدرک کارشناسی مدیریت حوادث و حریق دارد می گوید: در عملیات های امداد و نجات به این نتیجه رسیدم که نیاز به آموزش های حرفه ای دارم که در سازمان ارایه نمی شود بنابراین با پرداخت حدود 20 میلیون تومان برای هر دوره، موفق به گرفتن دو درجه غواصی ایراتا شدم. به علاوه برای ارتقا مهارت های شغلی ، دو هفته هم در قشم دوره امداد و نجات را گذراندم اما متاسفانه، هیچ یک از این آموزش ها ، تاثیری در پست و حقوقم نداشته است.

یکی از علاقه مندی هایم کوهنوردی و سفر است از همین رو در هر شرایطی به سفر کوهنوردی می روم کوه های بلند ایران همه را صعود کردم. در خارج از مرز هم، در یک روستای گرجستان، قله سختی به نان اورست کوچک (کازبک) را با گروه مان به عنوان آراد ایران ثبت کردیم. حالا هم درصدد اعزام به صعود تیم کشور نپال و امیدوار هستم شهرداری در این زمینه کمک کند.

*درمورد برنامه کارتان هم توضیح بدهید.

به صورت 24 ساعت کار و 48 ساعت استراحت هستیم. آژیر که به صدا در می آید در هر حالتی باشیم باید سریع لباس عملیات مربوط را پوشیده و راهی محل حادثه شویم. بنا به نوع حادثه گروه، تجهیزات و خودروی مربوطه برای اطفا حریق یا عملیات امداد و نجات اعزام می شود. در ظاهر دو گروه هستیم اما هر دو گروه باید همه کاره باشیم، غواص، امداد و نجات ، راننده همه کار باید بدانیم.

آتش نشانی شغلی به وسعت اقیانوس و به عمق یک بند انگشت است که باید از همه حرفه ها بداند، آتش نشان باید یک ابَر مهندس باشد قفل در خانه را باید بتواند باز کند، با برق آشنا باشد، کار با تجهیزات را یاد داشته باشد گرفتن مار و بزغاله مار در کارش هست خاموش کردن آتش و غواصی و ... باید در همه زمینه ها بداند.

*حال شما بعد از عملیات ها چگونه است؟

به نوع حادثه و عملیات بستگی دارد. گاهی آن قدر حال آدم بد می شود مجبوری برای استراحت به خانه بروی، و یک نفر دیگر کار شیفت را ا نجام بدهد گاهی هم بعد از برگشتنف وسایل را می شوییم خودرو را برای ماموریت بعدی تمیز و تجهیز می کنیم. خودروها باید هر روزتجهیز و تحویل شیفت بعدی شود.

می گوید: خودروی امداد 235 نوع تجهیزات دارد که هر کدام مربوط به یک مهارت است و باید هر روز تجهیز و آماده باشد. چهارشنبه ها روز تعمیر و نگهداری است همه خودورها ا زایستگاه ها خارج و سرویس می شود. جمعه ها روز نظافت کامل ایستگاه و تجهیزات است.

7صبح سر کار می ر ویم خودرو را تحویل می گیریم. هر کاری در آتش نشانی، یک کد شناسایی دارد. کد 1-10 به معنی بفرمایید، 2-10 عملیات اطفا حریق ، 3-10 عملیات امداد و نجات و... تا 36 کد برای برنامه های مختلف وجود  دارد.

*خصوصیات آتش نشان چیست و آیا این کار را به دیگران توصیه می کنید؟

چون این شغل جزو مشاغل سخت و زیان آور است آتش نشان هم باید جزو سخت ترین آدم ها باشند سرعت عمل، توان بالا، قدرت تحلیل، مدیریت و کنترل اعصاب و روان، حس انسان دوستانه ذاتی، روحیه فرمان پذیری و مشارکت ، قدرت تصمیم گیری بالا و... همه از خصوصیات آتش نشان است .

با وجود حس های خوبی که در پایان برخی ماموریت ها و نجات افراد می گیرم اما باز هم نمی توانم به  کسی توصیه کنم این کار را انتخاب کند. اما به هر خانواده و فرد توصیه می کنم حداقل های ایمنی و اطلاعات کمک های اولیه را بداند این ها به افراد و آتش نشانی کمک می کند.

ورود به کار آتش نشانی با توصیه نیست باید در ذات هر فرد ویژگی هایی باشد حتی داشتن علاقه هم کافی نیست. استعداد ، توانایی، یادگرفتن، تطابق با همه شرایط علمی، مهارتی و... باید در یک فرد باشد چرا که همه برای آتش نشان شدن ساخته نشده اند. آتش نشانی شغل نیست عشق است چرا که هیچ فردی به خاطر حقوق  و پول ، جانش را به خطر نمی اندازد تا داخل آتش برود یا از ساختمانی چند طبقه آویزان شود یا زیر آب تاریک و گل آلود بگذراند.

وظیفه سازمان آتش نشانی ، حفاظت از جان و مال شهروندان است در سازمان به بخش های امداد و نجات، انواع حادثه وحریق تقسیم می شود. گرفتن حیوانات ، تصادف ، خودکشی، عملیات کوهستان، آوار، خفگی، حبس شدن و... نمونه هایی از کار در آتش نشانی است اما به نظرم غواصی از همه سخت تر است در مجموع هر عملیاتی که جان آدمی را به خطر اندازد سخت است در هر زمینه ای که باشد.

 

گزارش: فاطمه زهرا قاسمی

آخرین مطالب

پربیننده ترین ها